متاسفانه فکرکنم شعرهام تواین هوای سرد مثل دستام
یخ زدند وخیال آب شدن ندارند ولی به زودی مینویسم
مینویسم برای تو ...تنها برای توبهترینم...برای همدم همیشگی
دوست داشتن هایم
این سروده زیباازمن نیست ولی شایسته ی توست ...
تقدیم به همسرم باعشق...
دنبال وجهی می گردم
که تمثیل تو باشد...
زلالی چشم هات
بی پایانی آسمان
مهربانی دست هات...
نوازش گندمزار
و همین چیزهای بی پایان.
نمی دانستم دلتنگیت
قلبم را مچاله می کند...
نمی دانستم وگرنه
از راه دیگری
جلو راهت سبز می شدم...
تمهیدی، تولد دوباره ای، فکری
تا دوباره
در شمایلی دیگر::::
عاشقت شوم.
گفته بودم دوستت دارم؟
ع. معروفی
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۰ ساعت 9:54 AM توسط خاطره
|
خودم هستم.خاطره ای که نشسته است